از زرنگی خودم خجالت کشیدم!

راننده پس از چند دقیقه وارد قسمت «ورود ممنوع» یا «طرح ویژه» می شود. رضا مثقالی اعتراض می کند ولی راننده با لبخندی شیطنت آمیز به او اشاره می کند و می گوید مسافرِ ویژه دارد و جای نگرانی نیست. در مسیر پلیس خودرو را متوقف می کند. رانندۀ جوان با اشاره به سرنشینِ روحانی می گوید که «حاج آقا» عجله دارند. پلیس هم این تخلف را نادیده می گیرد. بعد از دقایقی رضا مثقالی به راننده اعتراض می کند که مسیر مسیر خیابان فرشته نیست. راننده نیز با ابراز شرمندگی تظاهر می کند که فردوسی شنیده و نه فرشته. از مکالمۀ تلفن همراه راننده و نگاه کردنش به ساعت مچی متوجه می شویم که این اوست که بسیار عجله دارد و نه رضا مثقالی. در نهایت رضا مثقالی پیاده می شود و می بینیم که کیف پول راننده را سرقت کرده است.
کلمات؛ علاوه بر آن که در فرهنگ لغت معنایی دارند با تغییرات جامعه می توانند معانی جدیدی بیابند. در نهایت این معانی جدید به تدریج به فرهنگ لغات و به معانی پیشین اضافه می شود. کلمۀ «زرنگ» و «زرنگی» از آن جمله است. در برابر کلمۀ زرنگ معانیِ باهوش زیرک فرز زبل چابک و شیطان آمده است. اگر به رویدادهای زندگی روزمره دقت کنیم می بینیم که هر چند بستگی به موقعیت و شرایط استفاده از کلمه دارد ولی در کل وقتی کسی را آدم «زرنگ» توصیف می کنند کمتر منظور و مرادی مثبت مد نظر است. اما آنچه گفتم درست است؟ واقعاً وقتی می شنویم که کسی زرنگ است او را دارای صفتی زشت می دانیم و ملامتش می کنیم؟ می دانم که بحث؛ اجتماعی است و نمی توان پاسخی کوتاه به این پرسش ها داد چرا که بستگی به شرایط مختلف دارد.
افراد جامعه در طول زندگی شان گاهی قوانین و قواعد(جزئی یا مهم) را نقض می کنند. به سختی می توان کسی را یافت که ادعا کند در طول زندگی اش هیچ وقت هیچ قانون یا مقرراتی را نقض نکرده است. به همین دلیل ادوین لِمرت جامعه شناس فقید دانشگاه کلمبیای امریکا از مفاهیم انحراف اولیه (مقدماتی) و انحراف ثانویه استفاده کرد. ثانویه در اینجا به معنای تابع و وابسته به گذشته است و مترادف بی اهمیت نیست. منظور لمرت آن بود که انحراف ثانویه می تواند تداوم و استمرار انحراف اولیه باشد. به باور او همۀ افراد ممکن است به دلایل گوناگون تجربۀ انحراف اولیه را داشته باشند ولی در انحراف ثانویه فرد هویت انحرافی را پذیرفته و خیلی خوب با آن کنار آمده است. در واقع پس از مدتی هر آنچه انجام می دهد روش روتین رفتار تلقی می کند.
بگذارید مثالی بزنم. دوستی تعریف می کرد که روزی با سوار کردن زن سالمندی وارد خط ویژه ترافیک شد و وقتی پلیس او را متوقف کرد با اشاره به سرنشین سالمند توجیهاتی آورد. پلیس هم با تذکری شفاهی تخلف او را نادیده گرفت. ایشان تعریف می کرد که طاقت نیاورد و چند روز بعد در خیابان خلاصۀ ماجرا را برای پلیسی دیگر شرح داد و با اصرار از او خواست که آن تخلف را برای خودرو ثبت کند. انحراف اولیه و ثانویه به این معناست. این مثال شکلی از انحراف اولیه بود و فرد مانع شکل گیری زمینۀ تداوم آن و ظهور انحراف ثانویه شد. آیا همه مانند این فرد هستند؟
به موضوع زرنگی بازگردم. عنوانی که برای این نوشته انتخاب کرده ام بسیار با اهمیت است: « از زرنگی خودم خجالت کشیدم! ». زرنگی کردن یک مسأله و خجالت کشیدن از زرنگی مسأله ای دیگر است. به نظر من هر کدام از این ها شایسته بررسی مستقلی اند. وقتی فرد یا افرادی پس از زرنگی از رفتار خود خجالت می کشند هنوز می توان به جامعه امیدوار بود. این یعنی هنوز حساسیت درونی زنده است. فرد در تنهایی اش به «زرنگی» اش فکر می کند و شرمنده می شود خودش را سرزنش می کند و با خودش قول و قرارهایی می گذارد. نگرانی زمانی است که دیگر کسی خجالت نکشد. زرنگی کند و نه تنها خودش سرخوش شود بلکه دیگران هم از جایشان بلند شوند و برای زرنگ بودن او کف بزنند. نگرانی برای زمانی است که زرنگی تبدیل به قاعدۀ زندگی و آدم های زرنگ الگوی زندگی بشوند. زیستن در چنین جامعه ای سخت می شود. اینطور نیست؟
*عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "از زرنگی خودم خجالت کشیدم!" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "از زرنگی خودم خجالت کشیدم!"، کلیک کنید.