غروی: ترور هنیه؛ رویارویی همه جانبه ایران و اسراییل را وارد مرحله جدید کرد/ رابطه با آمریکا به معنای دست کشیدن از آرمان های انقلاب نیست

ابوالفضل خدایی: تنش ها در منطقه پس از ترور اسماعیل هنیه رییس دفتر سیاسی حماس به اوج خود رسیده است. تحولات جدید در حالی رخ داد که پیش تر ایران در نیمه شب 25 فروردین ماه سال جاری در پاسخ به تجاوز نظامی اسراییل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق عملیات تنبیهی وعده صادق را ترتیب داد و با ده ها موشک و پهپاد اراضی اشغالی را هدف حمله قرار داد. با اوج گرفتن تنش ها در منطقه و احتمال باز شدن جبهه های جدید جنگ؛ ایران نیز به دنبال انتقام گرفتن از اسراییل در پی ترور هنیه است و برخی معتقدند انتقام تهران به مراتب کوبنده تر از عملیات صادق خواهد بود. دکتر علاءالدین غروی استاد دانشکده روابط بین الملل در گفتگویی در کافه خبر تحولات منطقه را از زمان عملیات هفتم اکتبر یا طوفان الاقصی بررسی می کند که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

غروی: ترور هنیه؛ رویارویی همه جانبه ایران و اسراییل را وارد مرحله جدید کرد/ رابطه با آمریکا به معنای دست کشیدن از آرمان های انقلاب نیست

برای ورود به بحث کمی عمیق تر به مسایل نگاه کنیم و ماجرا را از زمان عملیات هفتم اکتبر بررسی کنیم. نظر شما درباره این عملیات چیست و از چه لحاظ اهمیت دارد؟

 حمله برق آسای رزمندگان فلسطینی هفتاد و چند سال پس از  اشغال سرزمین فلسطین و سرکوب و غصب کردن زمین های فلسطینیان بویژه پس از 1948 که دولت بنیادگرای افراطی اسراییل سر کار آمد صورت گرفت. البته آن زمان کشورهای مسلمان و عرب خاورمیانه چنین دولتی را تاب نیاوردند و بعد از کش و قوس های زیاد بالاخره با فشار آمریکا؛ انگلستان و دولت های غربی نهایتا کشور یهودی-صهیونیستی به رسمیت شناخته شد اما همواره نه تنها در ذهن کشورهای مسلمان بلکه در ذهن مردم بسیاری از کشورها به عنوان یک دولت نا مشروع شناخته شده است.

طوفان الاقصی بعد از چندین دوره رویارویی کشورهای عربی با اسراییل اتفاق افتاد. منظور از کشورهای عربی؛ سوریه؛ اردن؛ مصر است.این ها کشورهایی بودند که با تشکیل این دولت در 1948 با صهیونیست های غاصب؛ درگیر شدند و متاسفانه شکست خوردند. ایستادگی کشورهای معروف به خط اول مقاومت علیه رژیم اسراییل ادامهافت و در جنگ ژوین 1967 میلادی جنگ شش روزه اتفاق افتاد و اسراییل توانست با غافلگیر کردن کشورهای عربی؛ به پیروزی قاطع دست یابد. در آن جنگ تمام نیروی هوایی مصر؛ سوریه و اردن از بین رفت. بعدها با انتشار اخبار معلوم شد که سرویس های جاسوسی اسراییل خبر داشتند که مصر در تدارک حمله به اسراییل است و از این طریق در جنگ پیش دستی کردند و با کمک های گسترده تسلیحاتی آمریکا به اسراییل که پل هوایی برای انتقال گسترده جنگ افزاز و مهمات ایجاد کرده بود؛ اسراییل به پیروزی رسید.

بعد از این جنگ؛  شورای امنیت سازمان ملل متحد؛ قطع نامه هایی را تصویب کرد که  معروف ترین و مهم ترین آنها قطع نامه 242 است. بر اساس این قطع نامه اسراییل ملزم شد که سرزمین های اشغالی که در جنگ 1967 غصب کرده باز پس بدهد. یعنی باید غزه؛ ساحل غربی رود اردن؛ بلندی های جولان سوریه  و نیمی از بیت المقدس را تخلیه کند. البته در ابتدا قرار بود تمام بیت المقدس در دست مسلمانان باشد اما در توافقات بعدی فقط نیمی از آن را به مسلمانان دادند. شما می دانیم که قطع نامه های شورای امنیت لازم الاجرا است. یعنی اگر کشوری این قطع نامه ها را اجرا نکند بر اساس فصل هفت منشور ملل متحد باید یک نیروی نظامی با همکاری کشورهای عضو تشکیل شود و با عملیات  نظامی کشور خاطی مجبور به رعایت قطع نامه گردد.

در مورد افغانستان همین اتفاق افتاد یعنی بعد از مساله یازده سپتامبر 2001؛ آمریکایی ها گفتند که القاعده در افغانستان حضور دارد بنابر این ادعا از شورای امنیت یک قطع نامه گرفتند و بر این اساس به افغانستان حمله کردند. مثال بهترش کویت است. وقتی صدام حسین کویت را اشغال کرد شورای امنیت یک قطع نامه صادر کرد و فورا آمریکا و تعداد دیگری از کشورها به عراق حمله کردند و صدام حسین را شکست دادند. اما نکته جالب اینجاست که لازم الاجرا بودن قطع نامه ها در مورد اسراییل اتفاق نیافتاده است. بخاطر حمایت بی قید و شرط آمریکا از اسراییل؛ رژیم اشغالگر صهیونیستی این قطعنامه لازم الاجرا را اجرا نکرد. از 1948 تاکنون در حدود 78 قطع نامه لازم الاجرای شورای امنیت در مورد اسراییل صادر شده است.  

بقیه این قطعنامه ها در مورد تشکیل دولت اسراییل؛ شهرکهای غیر قانونی در زمینهای فلسطینی ها و … به تصویب شورای امنیت رسیده است  اما هیچ کدام را رژیم یاغی و سرکش اسراییل نپذیرفته است. غزه؛ یکی از همین مناطقی است که برخلاف قطعنامه های شورای امنیت در تصرف غاصبانه رژیم صهیونیستی قرار دارد. جایی است  که از دهه های پیش مرتب بمباران شده و هزاران فلسطینی غیر نظامی کشته و مجروح شده اند . در چند دهه پیش با کوچک ترین تکانی اسراییل آب و برق غزه  را قطع می کرد و اجازه ورود مواد غذایی را نمی داد. مصر هم که در رفح با اسراییل مرز دارد از ترس اسراییل در غزه برای ورود مواد غذایی؛ دارو و دیگر کمکهای انساندوستانه  با حماس همکاری نمی کرد. 

مساله هفت اکتبر یک باره اتفاق نیافتاده است. غزه ای ها سال های سال کشته و سرکوب می شدند. بعد از اتفاقاتی که در بیت المقدس افتاد یعنی حمله راست های افراطی صهیونیست به مسلمان ها و بی احترامی که به بیت المقدس کردند؛ انگیزه و بهانه برای حماس ایجاد شد. مبارزان حماس از چندین سال قبل برای یک حمله بزرگ و غافلگیرانه برنامه ریزی کرده بودند.  وقتی از رهبران حماس و مردم فلسطین پرسیدند که آیا این اقدام مقاومت به این همه کشته و ویرانی می ارزید؛  پاسخ دادند که ما قبل از این هم زندگی نداشتیم و همیشه زیر بمبارانهای وحشیانه صهیونیستها بوده ایم. 

هفت اکتبر یک تکان و زلزله بزرگ در منطقه خاورمیانه بود. کشوری که شکست ناپذیر بود و هیچ قدرتی جرات نداشت تیری به آنجا شلیک کند و در واقع  فعال ما یشا بود و هر کاری دلش می خواست می کرد؛  متحمل ضربات مرگبار مجاهدان مقاومت فلسطین  شد.  فلسطینی ها به درون سرزمین اصلی اسراییل وارد شدند تا جایی که به تشکیلات نظامی؛ پلیس و … دست پیدا کردند و تعداد زیادی از نظامیان صهیونیست را کشتند و یا اسیر کردند. مجموعه این عملیات حیرت انگیز  اسراییل را در یک شوک بزرگ فرو برد.  

آقای دکتر در مورد طوفان الاقصی عملا شاهد طرح برخی تیوری های توطیه هستیم به گونه ای روسیه را صحنه گردان این اتفاق تلقی می کنند. از نظر شما نقشه روسیه و شخص پوتین علت وقوع این عملیات بود؟

من اساسا با تیوری توطیه همیشه مخالف بودم. ما ایرانی ها از زمان قاجار هر اتفاقی ناخوشایند و بدی که رخ می داد می گفتیم کار انگلیسی ها است!  اکنون هم متاسفانه با همین توهم  توطیه میگویند کار؛ کار روسهاست! انتساب حمله غافلگیر کننده حماس به روسیه؛ در واقع بی ارزش کردن حرکت مقاومت فلسطینی هاست. اینطور نیست که وقتی یک اتفاق در صحنه بین الملل رخ بدهد بگوییم کار فلانی ها است. بدون شک عملیات حماس یک جای تنفس و استفاده و موقعیت خوب برای روسیه ایجادکرد اما هیچ دلیل محکم و به اصطلاح محکمه پسندی سندی پیدا نکردیم که روسیه پشت این قضیه باشد. من شخصا به این اعتقاد ندارم. روسیه می خواست که چنین اتفاقی بیافتد یعنی توجه آمریکا و سایر  دولت های غربی از اوکراین به طرف خاورمیانه برگردد.  الان اوکراین اولویت دوم غرب قرار گرفته است و آقای زلنسکی رییس جمهور این کشور مدام فریاد میزند که غرب ما را فراموش کرده است. کمک هایی که آمریکا می خواهد به اوکراین بدهد در کنگره آمریکا کم می شود و در کاسه اسراییل گذاشته می شود. دولت اوکراین به شدت عصبانی است که نه تنها آمریکا بلکه اروپایی ها سردی نشان می دهند.  قطعا این وضعیت مطلوب روسیه است  اما سندی دال بر این نیست که روسیه در این عملیات دست داشته باشد.

آقای غروی در مورد اهداف سیاسی اسراییل در منطقه و به خصوص فلسطین تحلیل های متفاوتی ارایه می شود اما به لحاظ عقیدتی کمتر این مساله مورد بحث قرار می گیرد. با توجه به باورهای صهیونیستی پیرامون ارض موعود؛ فکر می کنید اسراییلی ها در غزه به دنبال چه چیزی می گردند؟ چه آینده ای را برای غزه متصور هستید؟

اتفاقاتی که افتاده اسراییل را در بن بست قرار داده است. مشکل اسراییل این است که از یک طرف با شکست نظامی خود در برابر مردم در محاصره غزه با سلاح های ابتدایی شان چه بکند.  بحران دوم اسراییل مشروعیت  دولت نتانیاهو است. نتانیاهو به عنوان یک مجرم در قوه قضاییه اسراییل پرونده دارد. مخالفان او می گویند که باید استعفا بکند تا در دادگاه به اتهاماتش رسیدگی بشود. او برای اینکه توجه ها را از پرونده های ؛ خودش دور بکند مساله سرکوب را زیاد کرده تا بگوید من دارم از صهیونیسم دفاع می کنم؛ مخالفان نتانیاهو اما بسیار قدرتمند هستند. 

قبل از عملیات هفت اکتبر هر روز در کنار ساختمان دولت و پارلمان اسراییل تظاهرات بزرگ در جریان بود که خواستار استعفای نتانیاهو بودند. الان هم معتقدند که او در مرگ و اسارات اسراییلی ها مقصر است چرا که مذاکره نمی کند و نمی خواهد جنگ را تمام کند. 

در رابطه با صهیونیسم باید بدانیم که ما دو نوع صهیونیسم داریم. صهیونیسم مذهبی و صهیونیسم سیاسی. 

صهیونیسم مذهبی که به آن صهیونیسم ارتدکس هم گفته می شود بر این باور است که تا ظهور مسیح یا همان منجی یا موعود؛ یهودیان نباید به سرزمین موعود برگردند. 

در داستان مجازات عیسی مسیح بدست امپراتوری یهود؛  گفته میشود: عیسی مسیح را منافقان دنبال کردند و قصد کشتنش داشتند. برای آزردنش صلیب سنگینی بر دوشش نهادند و به رفتن وادارش کردند. عیسی با این حال جلوی خانهک یهودی موسوم به «آهاس ورس» رسید. از خستگی به جان آمده بود. همان جا ایستاد و از مرد یهودی اجازه خواست تا بر سکوی خانه اش بنشیند؛ یهودی او را به خشونت راند و گفت راه برو! راه برو. عیسی با چشمان اشکبار به وی نگریست و گفت تو هم تا ابد در دنیا سرگردان خواهی بود. می گویند از آن روز مرد یهودی؛ سرگردان شده و هر جا که بخواهد قرار گیرد یک دست غیبی با قوتی فرا بشری می راندش و صدایی می گوید راه برو راه برو راه برو! بنا بر این افسانه تفگر سنتی یهودی بر این باور است که خداوند یهودیان را بخاطر نافرمانی از پیامبرشان تنبیه کرده و آنها باید تا زمان ظهور منجی یعنی مسیح؛ باید سرگردان باشند. 

جنبش جدید صهیونیسم سیاسی توسط تیودور هرتزل؛ یهودی صهیونیست مجارستانی در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت  و تقریبا 5 دهه بعد؛ منجر به تشکیل دولت اسراییل در سرزمین فلسطین شد.  هرتزل سازمان جهانی صهیونیسم را برای پیشبرد اهداف خود و کوچاندن یهودیهای جهان بویژه اروپا به فلسطین؛ تاسیس کرد. او در سال 1897 کنگره جهانی صهیونیسم را با همدستی سرمایه داران بزرگ صهیونیست در شهر بازل (بال) سوییس تشکیل داد تا طرح استعماری ایجاد دولت یهودی را در فلسطین به سرانجام رساند. فعالیتهای گسترده هرتزل و همراهی سرمایه داران بزرگ یهودی در اروپا و آمریکا و نیز دید مثبت برخی دولتهای اروپایی بویژه دولت استعمارگر انگلیس زمینه را برای ایجاد دولت یهودی فراهم نمود. در سال 1917؛ در میانه جنگ جهانی اول؛  لرد بالفور؛ وزیر خارجه دولت استعمارگر انگلیس؛ با صدور اعلامیه ای بههودیان وعده داد که آنها میتوانند یک میهن ملی (یهودی) در فلسطین ایجاد کنند. در آن زمان جمعیت یهودیان ساکن در فلسطین فقط 5 در صد بود. بیشترین جمعیت ساکن در فلسطین به ترتیب مسلمانان و سپس مسیحیان بودند. این بیانیه در قالب «نامه» توسط لرد بالفور ؛ در 2 نوامبر 1917 به «لرد ادموند دو روچیلد»؛ یکی از میلیاردر های یهودی و از رهبران آن زمان جنبش صهیونیسم؛ فرستاده شد.

آن خاخام های یهودی که در برابر مقر سازمان ملل متحد بر علیه اسراییل تظاهرات می کنند و دیگر خاخام هایی که علیه دولت اسراییل در درون آن کشور تظاهرات می کنند؛ صهیونیست هستند اما صهیونیست غیر سیاسی اند. آن ها باور دارند که ما زمانی به سرزمین موعود باز میگردیم  که مسیح ظهور بکند و همه دشمنان ما را قلع و قمع کند. البته منظور از دشمنان؛  عمدتا مسلمان ها و نیز هر گروها قدرتی غیر از خود آنهاست.  مسیحی که آن ها می گویند مسیح ساخته و پرداخته خود یهودی ها است نه مسیحی که در انجیل هست. الان این اتفاقات باعث شده که موضع یهودیان سنتی تقویت شود.  این روزها  دانشجویان دانشگاه های بزرگ آمریکا به حمایت از ملت مظلوم فلسطین و مخالفت با رژیم نسل کش صهیونیستی تظاهرات می کنند. تظاهرات در  دانشگاه کلمبیا کهکی از بزرگترین و مهم ترین دانشگاه های آمریکا است و نیز در دانشگاههای ییل ؛ هاروارد  و …ادامه دارد. آنها میگویند چرا باید  بیش از پانزده هزار کودک در غزه کشته شوند. همه این ها تاثیر عملیات هفت اکتبر است.  تاثیر این حمله در ایجاد جو طرفداری از فلسطین در سراسر جهان حتی در کشوری  مثل اردن که به شدت امنیتی و مرعوب اسراییل است دیده میشود.    مردم اردن بر علیه اسراییل تظاهرات میکنند.  مردم مصر از مرز رفح از لا به لای دیوارها نان به مردم غزه دادند و خواستار ورود به غزه برای کمک به مردم تحت محاصره اسراییل شدند . بعد از حمله وعده صادق ایران؛ مردم در خیابان های اردن و برخی دیگر از کشورهای عربی شادی کردند.  این عملیات؛  محبوبیت ایران در کشورهای عرب  را بسیار بالابرده است.  

فکر می کنید عملیات وعده صادق باعث ایجاد بازدارندگی برای ایران شد یا صرفا تنش ها بین ایران و اسراییل را بالاتر برد؟

بدون شک این عملیات  در سطح جهانی بسیار اهمیت یافت و بعنوان  یک عملیات عجیب و تاریخی جلوه گر شد.  پیش از آن؛ اسراییلی ها خود را  شکست ناپذیر می دانستند . عملیات وعده صادق؛ به خانها اتاق شیشه ای صهیونیست ها که کسی نمی توانست به آن سنگ بزند؛ سنگ زد. جهان عرب در طی هفت دهه گذشته هیچگاه جرات و  شهامت اینکار را نداشت.  این عملیات  ایران را به عنوان قدرت برتر نظامی خاورمیانه مطرح ساخت که می تواند صدها موشک و پهپاد را  به داخل خاک اسراییل بفرستد.  رسانه های اسراییلی می گویند همه ی موشک ها را ما رهیابی کردیم  اما شواهد و قراین و اسنادی که هست نشان می دهد که تعدادی از این موشک ها در داخل اسراییل به هدف های مهم نظامی اصابت کرده است. این نقاطی که موشک برخورد کرده است خط قرمز اسراییل بود. از پایگاه هوایی تا بندر ایلات  و مناطق دیگر.  این موشک زدن ها و این حمله ها حتی اگر در بدبینانه ترین گمانه زنی ها بگوییم  فقط یک موشک به داخل اسراییل به هدف خورده باشد؛  یک اتفاق تاریخی است.

این عملیات از یک طرف ایران را به عنوان یک قدرت نظامی مطرح کرد و   از سوی دیگر یک اعتماد به نفسی در داخل برای نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرد تا بگوید  که ما این قدرت را داریم تا داخل اسراییل را مورد حمله قرار دهیم .به گفته کارشناسان نظامی در ایران؛  تازه این عملیات؛ بسیار عملیات محدودی بود و گفته میشود موشک هایی که استفاده شد موشک های درجه اول ایران نبوده است.  ایران به خاطر قدرت موشکی و پهپادی خود موفق بوده و یک عملیات عجیب و تاریخی صورت گرفته است. واقعیت این است که  ما در منطقه ای بسیار حساس زندگی می کنیم. ما در محاصره چندین کشور زندگی می کنیم کها دشمن اند و در اردوگاه غرب هستند و یا بصورت بالقوه میتوانند به متحدان اسراییل و یا آمریکا تبدیل شوند.  شما حساب کنید از عربستان تا کشورهای خلیج فارس در جنوب و نیز در مرزهای شمال غربی ؛ دولت باکو  و ترکیه  عضو پیمان ناتو را داریم که با رویکرد دو گانه بازی های  سیاسی خود را  دارند.  در عین حال؛ همه این کشورها از این قضیه متاثر اند. ایران الان اعتماد به نفس پیدا کرده و به دشمنان خود می گوید  اگر بخواهید با ما بازی کنید ما ساکت نخواهیم نشست. دهه ها است که آمریکا  ایران را با گزینه نظامی تهدید می کند اما نتوانسته کاری انجام بدهد. ایران عراق نیست که در عرض چند روز آقای بوش پرونده اش را بپیچد. ایران کشور بزرگی است از بندر چابهار تا دریای کاسپین. مردم ایران شجاع و میهن دوست هستند و  علیه بیگانه می جنگند. مردم ایران اگر تهدید بیگانه را ببینید ساکت نمی نشینند. 

در عین حال می دانید که حمایت از فلسطین در جمهوری اسلامی به صورت قانون مصوب مجلس در آمده است: 

بنا بر بیانیه مرکز پژوهشهای مجلس:  در اجراء اصل یکصد و بیست و سوم(123) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قانون الزام دولت به حمایت همه جانبه از مردم مظلوم فلسطین که با عنوان طرح دوفوریتی به مجلس شورای اسلامی تقدیم گردیده بود با تصویب در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ 11/10/1387 و تایید شورای محترم نگهبان به پیوست ابلاغ می گردد.

*قانون الزام دولت به حمایت همه جانبه از مردم مظلوم فلسطین

ماده 1- دولت موظف است برای انتقال کمکهای انسان دوستانه ملت ایران به ملت ستمدیده فلسطین به خصوص در اراضی اشغالی و سرزمین تحت محاصره غزه از تمام ظرفیتهای منطقه ای و بین المللی استفاده نماید و حمایت و دفاع از آرمان فلسطین و مردم مظلوم و مبارزان و آوارگان فلسطینی و مقاومت اسلامی فلسطین تا رسیدن به حقوق حقه خویش به هرنحو ممکن باید ادامهابد.
ماده 2- وزارت امورخارجه مکلف است با اتخاذ دیپلماسی فعال و بهره مندی از ظرفیتهایی چون سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان کشورهای جنبش عدم تعهد همگرایی لازم جهت اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی به منظور توقف جنایات این رژیم در غزه ایجاد نماید.

ماده 3- براساس قواعد حقوق بین الملل؛ جنایات انجام شده در غزه؛ از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت و نسل کشی می باشد. دولت موظف است از طریق مجامع بین المللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد؛ موضوع محاکمه سران رژیم اشغالگر قدس را در دادگاه دیوان کیفری بین المللی (ICC) و محاکم داخلی کشور به عنوان جنایتکار علیه بشریت و عاملان نسل کشی پیگیری نماید.
ماده 4- سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است با بسیج امکانات خود و ایجاد هماهنگی با رسانه های مستقل جهانی و رسانه های جهان اسلام؛ مظلومیت مردم فلسطین خصوصاً مردم مظلوم ساکن نوارغزه و جنایات وحشیانه و ضدحقوق بشر رژیم صهیونیستی را به جهانیان برساند.

ماده 5- دولت موظف است تمهیدات لازم در جهت جلوگیری از واردات کالاها و انعقاد قرارداد با شرکتهایی که سهامداران اصلی آنها بنگاههای صهیونیستی می باشد را فراهم نماید.
ماده 6- وزارت امورخارجه مکلف است گزارش اجراء این قانون را هردوهفتهک بار به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ارایه نماید.

قانون فوق مشتمل بر شش ماده در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ یازدهم دی ماهکهزار و سیصد و هشتاد و هفت مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 15/10/1387 به تایید شورای نگهبان رسید.

بنا بر این تا آزادی فلسطین و بازگشت همه فلسطینی ها اعم از مسلمان و مسیحی به وطن خود؛ دولت جمهوری اسلامی مجاز با رسمیت شناختن  اسراییل نمیباشد.  با این  ذهنیت در واقع جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح آمدند تا در انجام  وعده حمایت از فلسطین و قدس گامی بردارند . بعد از این حمله اسراییل گفت که پاسخ خواهد داد. بعد هم یک عملیاتی انجام شد که در واقع هیچ چیزی نبود. وزیر امنیت اسراییل از حمله اسراییل به شدت انتقاد کرد و گفت  که این حملهک آبرو ریزی بود. آمریکا هم به شدت اسراییل را از حمله نهی کرد. اگر موشک های جمهوری اسلامی به جایی نخورده بود چرا باید به دنبال انتقام می افتادند. از آن طرف از واکنش دوباره ایران می ترسیدند. یعنی اگر بمباران گسترده می کردند یقینا ایران دوباره پاسخ می داد و این بار ممکن بود به جای دویست موشک با هزار موشک حمله کند. 

دولت نامشروع اسراییل یک خانه شیشه ای است که الان ترک خورده است اما اگر شیشه اش فرو بریزد دیگر قابل جبران نیست. واقعیت روی میز این است که این اتفاق صورت گرفته است. مکان های دیپلماتیک بر اساس کنوانسیون دیپلماتیک 1963 وین مصونیت دارند. خانه یک دیپلمات و سفارتش بر اساس این قاعده مصونیت دارند. وقتی صهیونیستها می آیند یک مکان دیپلماتیک مثل کنسولگری ایران در دمشق را موشک باران  میکنند؛ این عملیات چه معنایی دارد؟ هر دولت مستقل دیگری جای ایران بود هم به حمله به کنسولگری اش پاسخ  قاطع می داد. 

نظر شما در مورد پیمان ابراهیم چیست؟ این تحولات چه تاثیری بر پیمان ابراهیم گذاشته است؟

بعضی ها بر این باورند کهکی از اهداف عملیات حماس به شکست کشانیدن عادی سازی روابط بین اسراییل و جهان عرب به سرکردگی عربستان سعودی بود. رفت و آمدهای مکرری که بین تل آویو و ریاض صورت می گرفت؛ نشان می داد که به زودی در اکتبر یا نوامبر یا دسامبر قرار بود که در دو کشور اعلام عادی سازی کنند. البته عربستانی ها انتقاد می کردند که چرا اسراییل قطع نامه شورای امنیت در خصوص تخلیه ساحل غربی رود اردن؛ جولان اشغالی و غزه  را احرا نمیکنند  و ظاهرا تحقق آن را شرط ایجاد رابطه با اسراییل عنوان میکنند.. حتی آقای باراک اوباما در دور دوم ریاست جمهوری اش به این قطع نامه اشاره کرد.

 برخی می گویند حماس یکی از اهدافش به شکست کشاندن پیمان ابراهیم بود. عربستان به عنوان بزرگترین کشور جهان عرب و سر دمدار   سازمان همکاری های اسلامی و اتحادیه عرب اگر با اسراییل عادی سازی می کرد میخ نهایی بر تابوت فلسطین را می کوبید. به هر حال به اصطلاح دولت فلسطینی به ریاست محمود عباس هم؛  دولت دست نشانده اسراییل است.  با  اقدام حماس این وضعیت تغییر پیدا کرده است. الان عربستان می گوید تا اسراییل قطع نامه 242 را عملی نکند ما عادی سازی نمی کنیم. حماس هم الان اعلام کرده است که اگر اسراییل قطع نامه 242 را عملی کند ما حماس را به عنوان یک نیروی نظامی از بین می بریم و بهک حزب سیاسی تبدیل می شویم. این اتفاق مهمی است. الان عربستان در موضع دفاعی قرار گرفته است. اکنون وجدان عمومی مردم کشورهای  غربی و نیز جهان عرب از این عملیات ایران تحت تاثیر قرار گرفته اند. 

به نظر شما شانس ترامپ چقدر برای ریاست جمهوری افزایش پیدا کرده است؟

طبق آخرین افکار سنجی ها ترامپ از نماینده حزب دموکران جلوتر است. مساله این است که از یک طرف بایدن و تیم دموکرات ها پرونده های ترامپ را در دادگاه های ایالات ها دنبال می کنند. از پرونده حمله به پارلمان یا کنگره آمریکا که شکاف جامعه آمریکا را نشان داد؛ و پرونده های دیگری را دارند پیگیری می کنند. اگر نتوانستند علیه ترامپ رای بگیرند پرونده ها را به سوپریم کورت یا دادگاه عالی می برند تا قضات دادگاه عالی به این پرونده ها رای بدهند جالب اینجاست که از یازده نفر قاضی که آنجا نشستند اکثریت آن ها با جمهوری خواه ها است. روند انتخاب این قاضی ها به این شکل است که رییس جمهور قاضی را به سنا معرفی می کند و سنا اگر رای داد آن قاضی در دادگاه عالی مستقر می شود. کارشناسی به من گفته بود که ما فکر می کردیم قوه قضاییه در آمریکا مستقل است اما ریاست جمهوری قاضی معرفی می کند و با لابی او را قاضی می کنند. الان تعداد قضات دادگاه عالی به نفع جمهوری خواه   ها است. قضات دادگاه عالی هم مادام العمر اند. اگر پرونده آقای ترامپ با همین وضعیت به دادگاه عالی برود ترامپ می تواند در مبارزات انتخاباتی شرکت بکند.

آنجا در آمریکا می گویند اگر کسی محبوبیت زیادی داشته باشد باید به مناظره دعوت بشود. کسی که مناظره می کند صلاحیت دارد که در مبارزات انتخاباتی شرکت بکند اما تاریخ مناظرات ریاست جمهوری آمریکا نشان می دهد که هیچ نامزد مستقلی مثل سبزها یا امثال برنی سندرز اجازه ندارند که در انتخابات شرکت بکنند. کارخانه های اسلحه سازی کهکی از لابی های پر قدرت آمریکا هستند از آقای بایدن و یا معاون او حمایت می کنند چون آقای بایدن باعث سود هنگفت آن ها شد. این ها از بایدن حمایت می کند چون این کمپانی ها را از سود فروش اسلحه به اروپا اشباع کرده است خود بایدن هم با سود این اسلحه ها کسری بودجه اش را جبران می کند.

یکی از مسایل مهم و توافقات صورت گرفته در منطقه پیمان ابراهیم است. به نظر شما وضعیت این توافق پس از عملیات طوفان الاقصی به چه شکلی شده است؟ آیا می توان گفت که از بین رفته و دیگر کارایی سابق را ندارد؟

بعضی ها بر این باورند کهکی از اهداف عملیات حماس به شکست کشانیدن عادی سازی روابط بین اسراییل و جهان عرب به سرکردگی عربستان سعودی بود. رفت و آمدهای مکرری که بین تل آویو و ریاض صورت می گرفت؛ نشان می داد که به زودی در اکتبر یا نوامبر یا دسامبر قرار بود که در دو کشور اعلام عادی سازی کنند. البته عربستانی ها انتقاد می کردند که چرا اسراییل قطع نامه شورای امنیت در خصوص تخلیه ساحل غربی رود اردن؛ جولان اشغالی و غزه  را احرا نمیکنند  و ظاهرا تحقق آن را شرط ایجاد رابطه با اسراییل عنوان میکنند.. حتی آقای باراک اوباما در دور دوم ریاست جمهوری اش به این قطع نامه اشاره کرد.

 برخی می گویند حماس یکی از اهدافش به شکست کشاندن پیمان ابراهیم بود. عربستان به عنوان بزرگترین کشور جهان عرب و سر دمدار سازمان همکاری های اسلامی و اتحادیه عرب اگر با اسراییل عادی سازی می کرد میخ نهایی بر تابوت فلسطین را می کوبید. به هر حال به اصطلاح دولت فلسطینی به ریاست محمود عباس هم؛  دولت دست نشانده اسراییل است.  با  اقدام حماس این وضعیت تغییر پیدا کرده است. الان عربستان می گوید تا اسراییل قطع نامه 242 را عملی نکند ما عادی سازی نمی کنیم. حماس هم الان اعلام کرده است که اگر اسراییل قطع نامه 242 را عملی کند ما حماس را به عنوان یک نیروی نظامی از بین می بریم و بهک حزب سیاسی تبدیل می شویم. این اتفاق مهمی است. الان عربستان در موضع دفاعی قرار گرفته است. اکنون وجدان عمومی مردم کشورهای  غربی و نیز جهان عرب از این عملیات ایران تحت تاثیر قرار گرفته اند. 

به نظر شما شانس ترامپ چقدر برای ورود به کاخ سفید و گرفتن پست ریاست جمهوری افزایش پیدا کرده است؟

طبق آخرین افکار سنجی ها ترامپ از نماینده حزب دموکران جلوتر است. مساله این است که از یک طرف بایدن و تیم دموکرات ها پرونده های ترامپ را در دادگاه های ایالات ها دنبال می کنند. از پرونده حمله به پارلمان یا کنگره آمریکا که شکاف جامعه آمریکا را نشان داد؛ و پرونده های دیگری را دارند پیگیری می کنند. اگر نتوانستند علیه ترامپ رای بگیرند پرونده ها را به سوپریم کورت یا دادگاه عالی می برند تا قضات دادگاه عالی به این پرونده ها رای بدهند جالب اینجاست که از یازده نفر قاضی که آنجا نشستند اکثریت آن ها با جمهوری خواه ها است. روند انتخاب این قاضی ها به این شکل است که رییس جمهور قاضی را به سنا معرفی می کند و سنا اگر رای داد آن قاضی در دادگاه عالی مستقر می شود. کارشناسی به من گفته بود که ما فکر می کردیم قوه قضاییه در آمریکا مستقل است اما ریاست جمهوری قاضی معرفی می کند و با لابی او را قاضی می کنند. الان تعداد قضات دادگاه عالی به نفع جمهوری خواه ها است. قضات دادگاه عالی هم مادام العمر اند. اگر پرونده آقای ترامپ با همین وضعیت به دادگاه عالی برود ترامپ می تواند در مبارزات انتخاباتی شرکت بکند.

آنجا در آمریکا می گویند اگر کسی محبوبیت زیادی داشته باشد باید به مناظره دعوت بشود. کسی که مناظره می کند صلاحیت دارد که در مبارزات انتخاباتی شرکت بکند اما تاریخ مناظرات ریاست جمهوری آمریکا نشان می دهد که هیچ نامزد مستقلی مثل سبزها یا امثال برنی سندرز اجازه ندارند که در انتخابات شرکت بکنند. کارخانه های اسلحه سازی کهکی از لابی های پر قدرت آمریکا هستند از آقای بایدن و یا معاون او حمایت می کنند چون آقای بایدن باعث سود هنگفت آن ها شد. این ها از بایدن حمایت می کند چون این کمپانی ها را از سود فروش اسلحه به اروپا اشباع کرده است خود بایدن هم با سود این اسلحه ها کسری بودجه اش را جبران می کند. این وضعیت می تواند وضعیت را به نفع کامالا هریس رقم بزند. اولین زن رنگین پوستی که به طور رسمی نامزد  دموکرات ها برای انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر شده است.

برای ادامه بحث کمی به مسایل داخلی نیز بپردازیم. ارزیابی شما از دولت جدید در ایران و ترکیب مجلس چیست؟ آیا ایران میتواند در آینده در فضای پر تنش تری در جهان بین الملل نفس بکشد؟ نظر شما چیست؟

بدون شک موقعیت یک کشور در عرصه بین الملل و روابطش با کشورهای دیگر در داخل تاثیر گذار است. وقتی ترامپ بد عهدی کرد و برجام را پاره کرد؛ اروپایی ها  از او انتقاد کردند اما متاسفانه دولت های اروپایی یک ساز و کاری درست کردند و گفتند ما با ایران کار می کنیم ولی به این عمل نکردند. آمریکایی ها به قدری به اروپا فشار آوردند که همین ساز و کار هم ناکام ماند. کسی نمی تواند انکار کند که تحریم ها به کشور ما لطمه فراوانی  زده است. بر اثر تحریم ها حتی قیمت داروها چند برابر شد و خیلی از بیماران بیماریهای خاص؛  از دنیا رفتند. هیچ کس نمی تواند نفی کند که تحریم اقتصادی همه جانبه به کشور لطمه وارد نمیکند.  مگر شرکت توتال در خلیج فارس کار نمی کرد و وقتی به او گفتند باید جریمه بدهی از خلیج فارس جمع کرد و رفت. 

در مورد ترکیب جدید مجلس؛ من فکر می کنم که مجالس ما در چند دوره گذشته بسیار تاثیر گذار نبودند. این ها به عنوان یک لابی وجود دارند اما تعیین کننده نیستند. من فکر نمی کنم با مجلس جدید تغییرات عمده ای در سیاست خارجی ایران ایجاد بشود. من فکر می کنم همین روند ادامه پیدا خواهد کرد. 

پیش تر گفته می شد که عادی سازی روابط ایران با غرب؛ پایان نقطه انقلاب اسلامی است. شما موافقید با این نظر؟ آیا ایدیولوژی برای ما مهم تر از منافع ملی است؟

چنین چیزی نیست. حفظ و ارتقای منافع ملی بسیارمهم است. الان خوشبختانه دولتمردان جمهوری اسلامی بسیار بر منافع ملی تاکید می کنند. باید بدانید که عادی سازی رابطه با آمریکا و اروپا به معنای تحت سلطه قرار گرفتن و ختم انقلاب نیست. چین الان بزرگترین رقیب آمریکا و بزرگترین دشمن آمریکا است. بدون اینکه شعاری علیه آمریکا سر دهد. آیا چین با آمریکا رابطه ندارد؟ همین کشور روسیه بزرگترین سفارت خانه خود را در واشنگتن دارد. با هم تعامل دارند اما زیر سلطه نیستند. رابطه داشتن به معنای زیر سلطه رفتن نیست. این حرف عوامانه است. این نوع موضع گیری ضد منافع ملی ما است. اگر خاطرتان باشد امام خمینی گفته بودند اگر آمریکا رفتار خود را عوض کند ما ارتباط برقرار می کنیم. این یعنی ما تصمیم نداریم تا ابد با آمریکا رابطه نداشته باشیم. اما رابطه با عزت و استقلال.  

اگر بنا بر قهر و نداشتن رابطه با دشمنان ایران حداقل از دویست سال گذشته تا زمان پیروزی انقلاب در سال 1357  باشد؛  با توجه به آن جنایات عظیمی که انگلیسی ها دست در دست امپراتوری روسیه در ایران کردند؛ ما نباید با انگلستان و روسیه هیچ رابطه ای داشته باشیم. سه کشور گرجستان و ارمنستان و آذربایجان را روسیه تزاری با دو جنگ بزرگ از ما گرفت و جنایات بسیاری را در ایران انجام داد. در زمان انعقاد معاهده های گلستان و ترکمنچای انگلیسی ها به دربار ایران فشار می آوردند که شرایط روسها را بپذیرند چرا که بخاطر جلوگیری از نفوذ روسیه تزاری به جنوب ایران و خلیج فارس و نیز مصونیت بخشیدن به مستعمره بزرگشان در شبه قاره هند؛ از جیب ایران! به روسها امتیاز میدادند. انگلیسی ها افغانستان را رسما از ایران جدا کردند. این جنایت و سایر جنایات انگلیسی ها را ما کنار گذاشتیم و با این کشور ارتباط داریم. ما بگوییم ما فقط با یک کشور مشکل داریم که سابقه حضورش از کودتای 28 مرداد 1332 است و حضورش در ایران بعد از جنگ جهانی دوم است که نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان آن روز؛  بازیگر اصلی شد. دشمنان تاریخی ما به ترتیب انگلیس؛ روسیه و آمریکا هستند. چطور است که ما با دو کشور اول رابطه داریم و فقط با آمریکا ارتباط نداریم؟  مالزی به عنوان یک کشور مسلمان ثروتمند بهترین رابطه را با آمریکا دارد اما مستقل است. رابطه عادی داشتن همراه با عزت و استقلال  با آمریکا به معنای این نیست که ما دست از آرمان های انقلاب کشیده ایم. 

ارزیابی شما از ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه در تهران چیست؟ اسراییل چه هدفی از این اقدام داشت؟

در پایان؛ به ترور بزدلانه اسماعیل هنیه رییس دفتر سیاسی حماس و چهره برجسته مقاومت فلسطین توسط عوامل صهیونیستهای جنایت پیشه در تهران اشاره می کنم. این واقعه تلخ و دردناک؛ رویارویی همه جانبه ایران و اسراییل را وارد مرحله جدیدی کرده است. در میان چهره های شاخص مقاومت فلسطین پس از زندهاد یاسر عرفات؛ ابو عمار؛ که از فردای جنگ شش روزه ژوین 1967 فرماندهی عملیات چریکی علیه صهیونیستهای غاصب را بر عهده گرفت و قهرمان فلسطینی ها شد؛ هنیه در این روزهای سخت فلسطین در قامت رهبر مقاومت ملت فلسطین ظاهر شد. ابو عمار پس از به بن بست رسیدن مبارزات که عمدتا بخاطر خیانت سران عرب  مانند انور سادات؛  رییس جمهور مصر و ملک حسین؛  پادشاه اردن و دیگر سران عرب؛ صورت گرفت؛  به صلح و سازش کشیده شد.  پیمان صلح کمپ دیوید در سپتامبر 1978 با وساطت آمریکا میان مصر و اسراییل امضا شد. عرفات  با فشار آمریکا و سران مرتجع عرب؛ به اسراییلی ها اعتماد کرد و پس از مذاکرات متعدد با اسراییلی ها نهایتا قرارداد صلح اسلو که با نام رسمی بیانیه اعلام اصول اولویت های موقت دولت خودگردان شناخته میشود؛ میان عرفات؛ رییس تشکیلات خودگردان فلسطین و اسحاق رابین؛ نخست وزیر اسراییل در سپتامبر سال 1993 در شهر اسلو؛ پایتخت نروژ با وساطت بیل کلینتون رییس جمهور آمریکا به امضا رسید. بخاطر امضای این توافق؛ جایزه صلح نوبل مشترکا بهاسر عرفات؛ اسحاق رابین و شیمون پرز داده شد. اسحاق رابین که به معمار بازو شکستن کودکان سنگ پران فلسطینی که منحر به معلول شدن صدها کودک و نوجوان فلسطینی شد؛ نهایتا در نوامبر سال 1995بخاطر امضای موافقت نامه صلح با فلسطینی ها؛ توسط یک جوان صهیونیست افراطی ترور شد. دولتهای بعدی اسراییل هیچکدام به اصول بنیادین این موافقنامه عمل نکردند و هیچ تغییری در وضعیت نامطلوب فلسطینی ها در مناطق اشغالی رخ نداد و طرح دو دولت بطور کامل از دور خارج شد.

اسماعیل هنیه در قامت یک رهبر محبوب برای ملت فلسطین؛ مبارزات مردم را در شهر غزه؛ مقر حماس؛ بخوبی سازماندهی کرد. هر چند که گفته میشود که او در تبعیدگاه خود در دوحه قطر؛ از حمله برق آسای رزمندگان حماس در ماه اکتبر 2023  بی اطلاع بود ولی رهبری حرکت فلسطینی های نا امید از هر گونه صلح و سازش با دشمن صهیونیستی؛ بر شانه های استوار او قرار داشت. 

یاد او و همه شهدای آرمان فلسطین در همیشه تاریخ زنده و پایدار خواهد بود. 

311311

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "غروی: ترور هنیه؛ رویارویی همه جانبه ایران و اسراییل را وارد مرحله جدید کرد/ رابطه با آمریکا به معنای دست کشیدن از آرمان های انقلاب نیست" هستید؟ با کلیک بر روی بین الملل، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "غروی: ترور هنیه؛ رویارویی همه جانبه ایران و اسراییل را وارد مرحله جدید کرد/ رابطه با آمریکا به معنای دست کشیدن از آرمان های انقلاب نیست"، کلیک کنید.